ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میکنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رختخواب روند و لَختی بیاسایند.
آنها در این شب باقیمانده میوههایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات میخوردند و دور هم گرد هیزم افروخته مینشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد، زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. شکل سنتی مراسم شب چله مانند بسیاری از مراسم و آیینهای سنتی و بومی ایران تا حدود 20 سال پیش معمول بود و از آن به بعد در برابر هجوم عناصر و عوامل جدید فرهنگی به تدریج تا نقاط دوردست کوهستانی و روستایی عقبنشینی کرد و امروزه به ندرت ممکن است در آبادیهای کوچک دورافتاده در بُن درهها و جنگلها از تعرض زمانه مصون مانده باشد. این رسم در برخی از روستاهای کوهپایهای جنوب البرز به ویژه در روستاهای دهستان برغان، بخش آسارا و طالقان هنوز در شکل سنتی رواج دارد.
فرزان احمدنژاد کارشناس میراثفرهنگی البرز با اشاره به اینکه مصرف خوراکیهای مختلفی در این شب رواج دارد، میگوید: این خوراکیها را در بیشتر نواحی البرز «شب چَره» مینامند که در برخی گویشها به «شو چرز» هم شهرت دارد و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز است. البته گاهی شمار آنها از هفت نوع بیشتر میشود و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیرسنتی نیز تهیه میشود. از میوههای ویژه شب یلدا هندوانه، انار و انگور است و در کنار آنها از میوههای تابستانی دیگر همچون سیب، خربزه، خیار و گاهی به استفاده میکنند. در بین میوههای شب یلدا، هندوانه اهمیت بیشتری دارد و اگر وضعیت اقتصادی خانوادهها اجازه دهد، حتما آن را برای این شب تهیه خواهند کرد، زیرا بسیاری باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی در سراسر زمستان سرما بر آنها چیره نخواهد شد و بیمار نمیشوند.
او ادامه میدهد: شب چره یلدا همچنین شامل دانههايی چون گندم و شاه دانه و برنجک و نخود بوداده یا برشته (نخودچی) و آجیل شامل تخمه هندوانه، کدو و گاهی تخمه آفتابگردان، بادام، پسته، فندق و گردو است که در کنار آن از میوههای خشک یا خشکبار همچون سنجد سرخ، کشمش، انجير خشکه، برگه زردآلو و توت خشکه استفاده میشود. در برخی روستاها چون کلاک و طالقان رسم است که در شب چله، چهل چیز بخورند.
احمدنژاد میافزاید: در شب چله در روستاهای مختلف البرز رسوم مشترکی چون شالاندازان برگزار میشود که در برخی گویشهای محلی به آن «شالاوزانک»، «شال اوزان کنک» یا «درجیسران» میگویند. این مراسم بعد از نماز با برگزاری جشن و اجرای مراسم سنتی شالاندازی و پذیرایی ادامه دارد. در مراسم شالاندازی یا شالاندازون شالی را که کیسهای به آن دوخته شده از دریچه خانههایشان به بیرون آویزان میکنند و اهالی هر کدام بهاندازه وسعشان در این کیسه چیزی قرار میدهد. گاهی در این شب از خانواده دختری خواستگاری میشود و خانواده دختر شالی پشمی را که هنگام مراجعت خانواده پسر از دریچه بالای خانه (دورجی) خود به بیرون آویزان میکنند، اگر در کیسه دوختهشده به شال، توت و یا شیرینی بگذارند، یعنی جواب خانواده دختر مثبت است و اگر چیزی در این کیسه قرار ندهند یا جوراب پارهای و یا پارچهای کهنه قرار دهند، یعنی جواب منفی است.
این کارشناس میراثفرهنگی با اشاره به اینکه در روستای کندر برای رسم شب چله دو داستان مطرح شده است، اظهار میکند: در داستان نخست در زمانهای قدیم که کندر آبادی بسیار بزرگی بوده، مورد حمله واقع میشود و جنگی در میگیرد که اهالی روستا در شب سیزدهم فاتح میشوند و چون در شب چله اصلی به دلیل جنگ نتوانستند جشن بگیرند، روز سیزدهم پس از چله و پیروزی در جنگ را جشن میگیرند و لذا از آن زمان به بعد علاوه بر چله اصلی در شب سیزدهم دی ماه نیز مراسمی اجرا میشود. در داستان دوم نیز تعدادی از مردان آبادی در زمانی بیش از صد سال پیش، برای خرید مایحتاج به شهرهای اطراف میروند که در آن سال برف بسیاری میبارد و راههای ارتباطی به مدت زیادی قطع میشود و مردان با دست پر روز سیزدهم به روستا میرسند و به یمن این اتفاق اهالی شب سیزدهم چله را جشن می گیرند و از آن پس علاوه بر شب چله اصلی، این شب را نیز تحت عنوان «شب سیزدهم چلّه» و «شب سیزده چله» جشن میگیرند. مردم روستای کندر به این مراسم افتخار کرده و روز 13 را یک روز خوشیمن میدانند.
احمدنژاد میگوید: مراسم از بعدازظهر با بازیهای محلی، پخت نان محلی و جمع شدن دور آتش شروع میشود و سپس مردم روستا به جشن و پایکوبی میپردازند، مردان رقص محلی، چوب بازی، اسبدوانی میکنند و الکدولک بازی میکنند. در یک دیگ شیر گله محلی را میجوشاند و با ملاقهای روحی، در لیوانهای لعابی بین مهمانان تعارف میشود. جوانترهای خانواده در این شب با حضور در خانه بزرگان خاندان خود چیستانهایی را که توسط بزرگان گفته میشود، حل میکنند و به لطیفهگویی میپردازند.
او با بیان اینکه سفرهای که شب چله میاندازند «میَزد» یا «miyazd» نامیده میشود، اظهار میکند: در این سفره غذاهای سبک و انواع برگههای خشکشده میوهها از جمله، هلو، زردآلو، سیب، گیلاس، آلبالو، آلو، توت، سنجد، جوز، گردو، مغز بادام و میوههای ده مثل گلابی و انگورهایی که نگه داشته شده است، استفاده میشود.
این کارشناس میراثفرهنگی ادامه میدهد: دو فضای سنتی و زیبا ساختهاند، مطبخی بزرگ و دیگهایی چند منی، روی آتشهای هیزمی، شام مهمانان را با سلیقه تمام آماده میکند. کمی آن طرفتر کاسههای گلی لاجوردی و زیبا برای کشیدن غذا آماده شده است. شام غذای محلی است که به زبان محلی به این غذا «لورک» یا «lorak» میگویند که نوعی قیمه است، اما رنگ و عطرش فرق دارد. مراسم شالاندازی نیز مانند شب چله در این روستا برگزار میشود. حتی تقسیم و خوردن شام هم در کندر رسمی دیرینه و آدابی دارد که باید رعایت شود. هر چهار نفر غذایشان را در مجمعهای کوچک مسی با روش پیته، یعنی غذا خوردن حرفهای با دست و دور یکدیگر به صورت مشترک میخوردند و این یعنی نماد تقسیم برکت با یکدیگر، صمیمیت و دوستی. این مراسم با پذیرایی شام به پایان میرسد.
به این ترتیب شب چله یا شو چله در البرز همواره با رسوم کهن برگزار میشده و اکنون هم اگرچه رسوم قدیمی به قوت گذشته برگزار نمیشوند، بجز در برخی روستاها، اما یلدا همچنان در شب آغاز زمستان در این خطه جزو جشنهای مهم به شمار میآید.
انتهای پیام/
انتهای پیام/